آیناز جوونآیناز جوون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

آیناز خانم فرشته کوچولوی من و باباییش

جشن تولد آینازم ... با تاخیر

1393/9/22 23:06
نویسنده : سولماز
530 بازدید
اشتراک گذاری

22/9/93   . شیرینم سلام . ببخشید که خییییییییلی دیر شد . مامانی باور کن خیلی سرم شلوغ بود niniweblog.com. ریسیدگی به شما .  آخه  از بد شانسی دو روز قبل از تولدت مریض شدی حسابی niniweblog.com و مامانی خیلی اعصابش به هم ریخت .  خیلی مراقبت بودم که نزدیکای تولدت مریض نشی  که شدی .و حسابی هم وزن کم کردی . و همه برنامه های من به هم ریخت . آتلیه هم نتونستم ببرمت .  و از یه طرف هم دندون درد امانم رو بریده بود . بالاخره با یک هفته تآخیر تونستیم واست یک جشن که نه !  یه جشن کوچولو موچولو برگزار کردیم .niniweblog.com niniweblog.comو یادی کردیم از اون روز خخخخخخخخیلی خاص  و به یاد ماندنی . روزی که من مامان شدم . و آنقدر روز شیرینی بود که وقتی میخوام توصیفش کنم زبونم بند میاد . خدای من برای همه لطفی که بر من روا داشتی شکرت میکنم . و برای بودن آینازم و سلامتیش تو را میستایم ... ایشالله   ایشالله که هممممممه نی نی ها سالم و خندون باشند . آمین . عزیز دلم  امسال نتونستم واسه تولدت تم انتخاب کنم  . و همه چیز خیلی ساده بود . خیلی دوست داشتم کیک تولدت رو خودم درست کنم  نتونستم . یه کیک معمولی پیدا کردیم .البته خیییلی خوشمزه   خوشمزهبود  و شکلاتی . ایشالله سال آینده جبران میکنم . قول میدم ..   جیگر مامانی از تواناییهات بگم ...  تقریبآ  همه جملات رو میگی . یعنی سعی خودت رو میکنی . تا دو هفته پیش جملات دو کلمه ای رو میگفتی الان ماشالله جملات سه کلمه ای رو میگی  . مثلا میخوای بگی که دکتر آمپول زد . ( دو تو آمپو زد ) ... بابا رفت سرکار ( بابا یت سَ کا ) .. بله ( ای بله ) .وقتی که لباس یا شرت میپوشی میگی :  ( سودَ بوسیدس ) . هر کی میپرسه مامانت کو میگی ( ماما اینجاس ) . بابات کو ( با با سَ کا ) . ( بابا خابیدَ ) .  عزیز دلم آنقدر شیرین زبونی میکنی که حد و مرز نداره . وقتی غذا میخوری با ون لحجه شیرینت اینا رو میگی ..: ماست خورد ( ماس هُد )  ... غذا خورد ( دَذا هُد ) .... سیب زمینی خورد ( زیب زمی هُد ) .... پنیر خورد ( مَنی هُد ) ... گوشت خورد ( گوس هُد ) . البته همه این خوردنی ها رو بعد از اینکه غذا خوردی و سیر شدی  با شمارش انگشتات پشت سر هم میگی  یعنی آیناز همه اینا رو خورده ... قوربونت برم . niniweblog.com... و کار هایی که میکنی . به راحتی لباست رو درمیاری . هر وقت میگم که آیناز برو کشو لباست رو باز کن و لباس بیار زودی میری و لباسی که دلخواه خودت هست رو انتخاب میکنی و میاری . خودت با قاشق غذایی که دوست داری رو میخوری . البته این روزها خیلی بد غذا شدی .    عزیز دلم سر فرصت عکسای نازت رو میزارم تا دوستان ببینند .  بای ..

پسندها (5)

نظرات (5)

عمه فروغ
22 آذر 93 23:47
سلام.خدا نکنه مریض بشی عزیزم مامان خانم غصه نخور ان شاا.. به جاش سال بعد براش یه جشن درست و حسابی میگیری. ای جونم فدای شیرین زبونیات آیناز عزیزم
سولماز
پاسخ
مرسی عمه مهربون . اطف دارید .
مامانِ مهشید
22 آذر 93 23:51
سلام چه دخملی خدا براتون حفظش کنه موفق باشین گلم به ماهم سربزنین
سولماز
پاسخ
مرسی مامان مهربون . از اینکه به ما سر زدید
مامان مهدیه
29 آذر 93 9:46
تولدت مبارکه خانم کوچولو ایشاالله تولد 100 سالگیت
عمه فروغ
30 آذر 93 0:13
سلام عزیزم خوب هستید؟ آیناز جون خوبه؟ ازتون یه خواهشی داشتم میشه به ما در جشن.اره نی نی وبلاگ رای بدید؟ فقط کافیه 39 رو به شماره 1000891010 اس ام اس کنید. یه دنیا سپاس
مامان يه آيناز كوچولوي ديگه
27 تیر 95 11:41
ازوبلاگتون خشم اومد چون منم عاشق دختر كوچولوم هستم واحساستون رو درك ميكنم