جشن تولد آینازم ... با تاخیر
22/9/93 . شیرینم سلام . ببخشید که خییییییییلی دیر شد . مامانی باور کن خیلی سرم شلوغ بود . ریسیدگی به شما . آخه از بد شانسی دو روز قبل از تولدت مریض شدی حسابی و مامانی خیلی اعصابش به هم ریخت . خیلی مراقبت بودم که نزدیکای تولدت مریض نشی که شدی .و حسابی هم وزن کم کردی . و همه برنامه های من به هم ریخت . آتلیه هم نتونستم ببرمت . و از یه طرف هم دندون درد امانم رو بریده بود . بالاخره با یک هفته تآخیر تونستیم واست یک جشن که نه ! یه جشن کوچولو موچولو برگزار کردیم . و یادی کردیم از اون روز خخخخخخخخیلی خاص و به یاد ماندنی . روزی که من مامان شدم . و آنقدر روز شیرینی بود که وقتی میخوام توصیفش کنم زبونم بند میاد . خدای من برای همه لطفی که بر من روا داشتی شکرت میکنم . و برای بودن آینازم و سلامتیش تو را میستایم ... ایشالله ایشالله که هممممممه نی نی ها سالم و خندون باشند . آمین . عزیز دلم امسال نتونستم واسه تولدت تم انتخاب کنم . و همه چیز خیلی ساده بود . خیلی دوست داشتم کیک تولدت رو خودم درست کنم نتونستم . یه کیک معمولی پیدا کردیم .البته خیییلی خوشمزه بود و شکلاتی . ایشالله سال آینده جبران میکنم . قول میدم .. جیگر مامانی از تواناییهات بگم ... تقریبآ همه جملات رو میگی . یعنی سعی خودت رو میکنی . تا دو هفته پیش جملات دو کلمه ای رو میگفتی الان ماشالله جملات سه کلمه ای رو میگی . مثلا میخوای بگی که دکتر آمپول زد . ( دو تو آمپو زد ) ... بابا رفت سرکار ( بابا یت سَ کا ) .. بله ( ای بله ) .وقتی که لباس یا شرت میپوشی میگی : ( سودَ بوسیدس ) . هر کی میپرسه مامانت کو میگی ( ماما اینجاس ) . بابات کو ( با با سَ کا ) . ( بابا خابیدَ ) . عزیز دلم آنقدر شیرین زبونی میکنی که حد و مرز نداره . وقتی غذا میخوری با ون لحجه شیرینت اینا رو میگی ..: ماست خورد ( ماس هُد ) ... غذا خورد ( دَذا هُد ) .... سیب زمینی خورد ( زیب زمی هُد ) .... پنیر خورد ( مَنی هُد ) ... گوشت خورد ( گوس هُد ) . البته همه این خوردنی ها رو بعد از اینکه غذا خوردی و سیر شدی با شمارش انگشتات پشت سر هم میگی یعنی آیناز همه اینا رو خورده ... قوربونت برم . ... و کار هایی که میکنی . به راحتی لباست رو درمیاری . هر وقت میگم که آیناز برو کشو لباست رو باز کن و لباس بیار زودی میری و لباسی که دلخواه خودت هست رو انتخاب میکنی و میاری . خودت با قاشق غذایی که دوست داری رو میخوری . البته این روزها خیلی بد غذا شدی . عزیز دلم سر فرصت عکسای نازت رو میزارم تا دوستان ببینند . بای ..