روز مره های آیناز خانوم
هفده ماه و پانزده روز . عزیز دلم چند روز پیش بردمت درمانگاه واسه چکاب .. وزنت زیاد تغیر نکرده بود .. از بس که کم غذا میخوری . شیرینم , قند عسلم , سلامتیت برام مهمتره . و خدا رو هزار مرتبه شکر میکنم که سالمی و این برای یک مادر کافیه . وزنت ده کیلو و پانصد گرم بود . دور سر و قدت رو ماه آینده که واسه وکسن هجده ماهگیت ببرم اندازه میگیره... .قوربونت بشم که اینقدر ماهی ... بریم سراغ عکس ها .... آیناز خانوم در حیاط خونمون .. و یک خواب بعد از ظهر و نشتن در کابینت .. بادمجون خوردن این طوطی خیلی بامزه و خوش سخن و معروف به گوجه سبز .. مال زهرا جونه دختر عمه آیناز . و آیناز هم خیلی دوستش داره .