یک سال و نه ماه از آمدنت گذشت
دوستت دارم عزیز دلم .بیست و یک ماهگیت مبارک . تو این بیست و یک ماهی که گذشت در کنار هم خاطرات خوب و بد داشتیم ... با اومدن تو خوشبختی ما دو چندان شد . با تو خندیدیم .. با تو گریه کردیم .. با تو دست زدیم .. با تو چهار دست و پا رفتیم... با تو غذا خوردیم ..با تو شیر خوردیم و شکلک در آوردیم... با تو اده بده کردیم با تو رشد کردیم و بزرگ شدیم با تو بیمار شدیم تا صبح بیداری کشیدیم .. با تو دنیامون عجیب و غریب شد دنیامون کوچیک شد اینقدر کوچیک که هیچکس غیر از خودمون این دنیا رو نمیبینه دنیامون شد ماشین های اسباب بازی دنیامون شد رنگ ها دنیامون شد عروسک ها دنیامون میشه کودک دنیامون شد تغذیه آموزش و پرورش ...با تو اینقدر بزرگ شدیم که همه فهمیدند پدر و مادریم ... دنیامون شد تو . تو . تو ... با تو مادر شدم با تو بزرگ شدم با تو کوه شدم توانم زیاد شد دیگه مریض نمیشم دیگه نمینالم .... معصومییتت به ما یاد داد که همیشه بزرگ باشیم بی ریا باشیم پاک باشیم . ما پدر و مادر ها با اینکه بزرگیم و بزرگ شدیم و به قول خودمون بزرگتر شما هستیم ولی باز هم دنیامون کوچیکه .....دنیامون اندازه دل کودکمونه ... طبق معمول ریخت و پاش شما در آشپز خانه تمومی نداره.... اینجا هم وروجک بازی هات گل کرده بالا رفتن از کابینت و پوشیدن کفش مامانی