واکسن هجده ماهگی ..
شیرینم سلام . هجده ماهگیت مبارک عزیز دلم . الاهی که فدای تو بشه مامانی . دختر گلم تب داره , درد داره , و همش گریه میکنه . چون که یه واکسن سخت رو زدن . عزیز دلم برای سلامتیت خخخخخیییلی لازمه.. الاهی که مامانی بمیره و تب و بی حالی هات رو نبینه . اصلآ طاقتش رو ندارم . روز یک شنبه واکسن رو زدن . شب خیلی تب داشتی مامانی تا صبح مراقبت بوده و پاشویت کرده ...البته هر چهار ساعت 10 قطره استامینوفن بهت دادم تا از دردت کم شه . فرداش که دومین روز واکسنت بود به سختی راه میرفتی . امروز سه شنبه و سومین روز واکسنت بود خیلی خوب بودی .درست 48 ساعت طول کشید تا خوب شی . خواب بعد از وکسن بازی با دمپایی های دستشویی ... البته این عکس های چند روز قبل از واکسنت هستند . باز هم رفتی سراغ کابینت و ..... باز هم رفتی سراغ کابینت و ادویه جات ..... .کل محتویات کابینت رو خالی میکنی روی کابینت . روزی بیست بار این کار رو تکرار میکنی .آخه من خسته میشم مامانی . از بس که ریخت و پاش میکنی . یک آب بازی با حال .. اینجا تازه حالت خوب شده. (سومین روز واکسن ) بلال خوردن آینازی .... نوش جونت عزیزم . دیروز رفته بودیم پارک دالی بازی از نوع آینازی.