آیناز جوونآیناز جوون، تا این لحظه: 11 سال و 5 ماه و 20 روز سن داره

آیناز خانم فرشته کوچولوی من و باباییش

نزم نرمك ميرسد اينك بهار

آيناز عزيزم مدت زيادى ميشه كه واست هيج ننوشتم .عزيز دلم رروزهاىآخر سال ٩٣ رو  Pشت سر ميزاريم و  Chند روز ديgر  آآغازروزهاى جديد در سال جديد هستيم . سالى كه Gذشت اتفاقات خوب و بدى افتاد . از اتفاقات خوب اين بود كه خدا بهمون ، دو تتانى نى خوشكل داد. مهرسا جون و آيهان جون .تازه دو ماهشونه . مهرسا دخمل دايى صابرت و آيهان Pسمل دايى صادقت .كاش ههميشهاتفاقات خوب ميفتاد . . كاش .از يه اتفاق تلخ اينكه .. فوت Pسر عموم كه جوان ٢٦ ساله . استاد دانشكاه و مهندس كامبيوتر  . آآينازجاويد آنقدر خوب بود كه نميتونم توصيفش كتم . جاى تأسف داره همجين جونى را از دست دادن . واقأن دلمون سوخت . 
26 اسفند 1393

9 دی تولد یک فرشته ....پسر دایی آیناز

سلام آینازم  . یه خبر خوب دارم .  امروز 9/10/93  آیهان کوچولو پسر دایی شما پاهای کوچولوش رو به زمین گذاشت . و مامانی برای اولین بار عمه شد . تولدت مبارک عزیزم . ایشالله 120 ساله شی.. عمه شدن هم صفایی داره . عمه قوربونش بشه . آیهان جون از ما خیلی دوره  حیف که اونجا نبودم . 
10 دی 1393

جشن تولد آینازم ... با تاخیر

22/9/93   . شیرینم سلام . ببخشید که خییییییییلی دیر شد . مامانی باور کن خیلی سرم شلوغ بود . ریسیدگی به شما .  آخه  از بد شانسی دو روز قبل از تولدت مریض شدی حسابی  و مامانی خیلی اعصابش به هم ریخت .  خیلی مراقبت بودم که نزدیکای تولدت مریض نشی  که شدی .و حسابی هم وزن کم کردی . و همه برنامه های من به هم ریخت . آتلیه هم نتونستم ببرمت .  و از یه طرف هم دندون درد امانم رو بریده بود . بالاخره با یک هفته تآخیر تونستیم واست یک جشن که نه !  یه جشن کوچولو موچولو برگزار کردیم . و یادی کردیم از اون روز خخخخخخخخیلی خاص  و به یاد ماندنی . روزی که من مامان شدم . و آنقدر روز ش...
22 آذر 1393

عکس جدید .... آبان و آذر 93

                                                             بازی  خونه سازی  بازی مورد علاقه شما ...                                                &n...
18 آذر 1393

تولد دو سالگی عشقم آیناز

دو سالگیت مبارک دختر نازم .... دو سال پر از زحمت و سختی که برای من با عشق تمام شد , روزگارم پر شد از لحظات ناب و تکرار نشدنی , شیرینی های آیناز من تمام شدنی نیست . و هر روز با یک حرکت تازه ذوق زده ام میکند.  خداوندا برای این که به من این شانس را دادی که تو دنیا زندگی کنم و این لحظات ناب را تجربه کنم شکرت میکنم . برای تک تک لحظاتی که بادخترم دارم شکرت , به خاطر تمام لطف  به خاطر سلامتی و خوشبختی و داشتن نعمتی به بزرگی فرزند  و حس با شکوه مادری تو را میستایم .... ...
10 آذر 1393